گریه کن گریه قشنگه .... گریه سهم دل تنگه

_دستم از شانه به پایین درد میکنه بیشتر دست چپم  شاید مشکل از گردنم باشه باید این اعتیاد به گوشی و اینستا و تلگرام و وبلاگ رو کم کنم به خاطر سلامتی خودم!

_این روزا حجم وسیعی از دلتنگی و تنهایی رو احساس میکنم ،چرا اینطوری شدم !نمیدونم !

_ممکنه چند روز نباشم حجم اینترنتم داره تموم میشه و پول ندارم حجم بخرم باید صبر کنم حقوق بدن !_ الکی مثلا شما خیلی براتون مهمه من باشم یا نه ! _ خوب  شاعرمیگه " هر آنچه داشتم برای من نماند و رفت      امید آخرم اگر تویی برای من بمان" ....‌دیگه خودتون بدونید چقدر حالم خرابه که شما امید آخرید!

_جمعه و یکشنبه مهمونی دعوتم ،باید برم موهامو کوتاه کنم .

_این روزا آهنگ " تو رفته ایی " رضا یزدانی رو مدام گوش میدم  قشنگه،  فوق العاده ست  و میشه باهاش یه عالمه اشک ریخت!


من و تو وارث " کوفتیم"!!

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

به کدامین گناه؟؟؟

 این روزا از شدت استرس تمام ناخن هامو خوردم ... شنیدین حیوونا وقوع زمین لرزه رو زودتر احساس میکنن  راستش این روزا یه چیز هایی رو احساس میکنم نمیدونم توضیح بدم ولی ....

دلم آشوبه نگرانم 

البته بلانسبت ... حالا درسته خیلی خرم ولی بلانسبت 

پ.ن : این مبهم نویسی نیست این نداشتن جسارت برای بیان آنچه که فکر میکنمه! 

پ.ن 2: چیزی که باعث نگرانی منه شخصی نیست . 

لبخند بزن هموطن!

اگه به ما میگفتن هر بار که همدیگر رو دیدین به جای سلام کردن به هم لبخند بزنید طبعا الان ایران جای بهتری بود...


پ.ن : راستش اصلا از سلام کردن خوشم نمیاد ؛ خیلی وقتا از سر اجبار به آدم ها سلام میکنم ( برای رعایت آداب معاشرت و این چرت و پرتا) .من فقط وقتی یکی رو خیلی دوست داشته باشم دوست دارم بهش سلام کنم .در مورد بقیه ی آدم ها نهایتا دوس دارم یه سر تکون بدم براشون .همین!

دیروز خود را چگونه گذراندم!

داداشم از اسب افتاده و مچ دستش بد جور شکسته ....تمام دیروز بعد از ظهر رو بیمارستان بودم.

خدا به همه سلامتی بده!

من شاخ نیستم!

من همیشه آدم معمولی ای بودم .هیچ وقت خیلی خیلی زیبا ، خیلی خیلی خوشتیپ ،خیلی خیلی خوش لباس، خیلی خیلی قد بلند ، خیلی خیلی پولدار، خیلی خیلی باسواد، خیلی خیلی مهم نبودم ...تو واقعیت من فقط_ تاکید میکنم فقط_ کمی زیبا ، کمی خوشتیپ، کمی خوش لباس، کمی قدبلند، کمی پولدار، کمی باسواد بودم ...

متاسفانه " کم " ها هیچ وقت به چشم نمیان، قابل چشمپوشی و اغماضن، هیچ وقت تو یاد کسی نمیمونن ، هیچ وقت سگ چشماشون کسی رو نمیگیره، هیچ وقت فکر کسی رو مشغول خودشون نمیکنن ، هیچ وقت کسی برای ربودن دلشون تلاشی نمیکنه... پس مثل در و دیوار میشه نادیدشون گرفت .

چرا ؟؟؟فقط به خاطر زیادی معمولی بودن !زیاد معمولی ها نامرئی ان!

پ.ن میدونم اغماض یعنی چی  ولی نمیدونم تو این جمله آوردنش درسته یا نه، فقط خواستم بار ادبی پستم بره بالا  !چرا ؟؟ چون من زیادی معمولی ام...و در حقیقت دارم از زیادی معمولی بودن رنج میبرم ! و مثل خیلیا از این آدم معمولی ها خودمو میکشم تا شما فکر کنید که معمولی نیستم و خیلی خفنم !

شمام بی زحمت فکر کن من خیلی خفنم راه دوری نمیره ننه ،خیر از جوونیت ببینی! اجرت با آقا امام حسین !


دلبرکان غمگین من!

متاسفانه تو جامعه ی ایرانی مسلمان ما( یا جامعه ی مسلمان ایرانی ما ) ، هر چقدر غمگین تر و کم حرف تر و افسرده تر باشی ، نجیب تر محسوب میشی .

لااقل تو شهرستان کوچیک ما و تو اون سطح اجتماعی متوسطی ( متوسط رو به پایینی) که من توش کار و زندگی میکنم اینطوریه! 

پس لطفا حرفمو با شرایط شهرهای بزرگی مثل  تهران مقایسه نکنید! نیاید بگید نه اینطوری نیست و این حرفا! 

اصلا شده من یه حرفی بزنم یه فتوایی بدم شما مخالفت نکنید !


پ.ن : عنوان اسم یه کتاب از گابریل گارسیا مارکزه! 

پ.ن ۲: چند تا از بچه ها یه چیزی در مورداین  کتاب مارکز گفتن ؛ شاید نباید اسم این کتاب رو برای عنوان انتخاب میکردم، فقط به نظرم ترکیب این دو تا کلمه قشنگ بود همین!

حقیقتش  من این کتاب رو نخوندم یکی از دلایلش اینه که من اصلا از کتابهای مارکز خوشم نمیاد مارکز نویسنده ی بزرگیه ولی خوب هر کسی یه سلیقه ای داره !


به چشم من تو آن کوهی پرغروری بی نیازی باشکوهی

مرد باید قد بلند باشه که وقتی باهاش رفتی بیرون کفش پاشنه بلند بپوشی کفشات تق تق صدا کنه ! اگه کفشات تق تق صدا نده چطور دلشو ببری؟

اصلا نمیفهمم مردی که قدبلند نباشه یعنی چی؟

از آنچه خوانده ام _6

واقعیت این است که من هرگز عاشق نشدم .خجالتی تر از آن بودم که در هفده سالگی به دختری نگاه کنم چه رسد به این که عاشقش هم بشوم.من حتا وقتی با لیلا، خواهرم، حرف میزدم نمی توانستم توی صورتش نگاه کنم.نمی دانم این خصلت عوضی از کجا به من رسیده بود اما هر چه بود همیشه از آن رنج می کشیدم . من هرگز دانشگاه قبول نشدم ؛ نه رشته ی مهندسی برق ، نه رشته ی فلسفه و نه هیچ رشته ی دیگری.با این حال همیشه دوست داشتم بروم دانشگاه .سینما را هم دوست داشتم گرچه پدرم همیشه مخالف سینما رفتن من بود.با این حال من سه بار پنهان از پدرم سینما رفتم.هر سه بار در چهارده سالگی ام و در یک هفته.آن هم برای تماشای فیلم زنده باد زاپاتا .عاشق بازی مارلون براندو در این فیلم بودم..............دیگر هرگز نرفتم سینما . نه به دلیل مخالفت پدرم ، بلکه به این خاطر که من در شانزده سالگی در جنگ کشته شدم .


#بهترین شکل ممکن _#مجموعه داستان #مصطفی مستور _# #نشر چشمه _#چاپ اول پاییز 95


احساس میکنم دارم عاشق مصطفی مستور میشم!

Black Friday

میخاین خودتونو شکنجه بدین ؟ خود آزاری دارین؟ میخاین احساس کنید لباساتون چقدر کمه ، چقدر زشته ؟؟ میخاین احساس کنید که ایران چقدر کشور گرونیه؟ برید سایت amazon.com و جنسهای حراج خورده شو به مناسبت هفته ی سیاه ببینید!

حالا من اغراق هم کردم دیگه ... افسرده نشدین و از اون احساس ها که گفتم پیدا نکردین به من ربطی نداره والاااا!

اه اه سرخوشای خوشحال!


خوردن یا نخوردن ؟ مسئله این است!

من غذا خوردن دوست ندارم و برخلاف یه عده که غذا میخورن چون به نظرشون غذا خوردن جز لذت های زندگیه من فقط غذا میخورم که زنده بمونم!

کاش میشد فتوسنتز میکردیم ،کم زحمت تر هم بود .

از آشپزی هم که نگو متنفرم!

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری!

به حدی انگل و بی مصرفم که هر کس دیگه ای غیر مامانم و داداشم بود منو پرت میکرد از خونه بیرون!

نیاد روزی که آدم هایی که بی قید و شرط دوستمون دارن نباشن ،اونوقت تکلیفمون چیه؟

 

شما حجابتو رعایت کن ...

دیدین تو این فیلم های خارجی طرف کلاه و شال و پالتو میپوشه ولی پاهاش لخته سردشم نیست ، باور نکنید ها اینا فیلمه .

من امروز یه ذره از پام بیرون بود داشتم یخ میزدم بلورهای یخ داشت از اون یه تیکه از پام شروع میشد به تشکیل شدن و همینطور پیشرفت میکرد ولی خوب  خدا رو شکر من زود خودمو نجات دادم ...


طرز تهیه ی لباس گرم

این روزها وقتی میخام  لباس بپوشم  برم بیرون،  ابتدا باید لباس رو از فریزر عه ببخشید اشتباه شد  از کمد ، دربیارم بذارم یخش باز شه و با محیط هم دما بشه  یا اگه عجله دارم رو بخاری  یخش رو باز کنم ...

هی وای من 

بنی آدم اعضای یکدیگرن ، ولی خوشگلا اعضاترن

داستان از این قراره که همه دوست دارن به دخترهای خوشگل کمک کنن فقط کافیه یه دختر خوشگل و داف یه ذره غمگین باشه و دو تا قطره اشک بریزه ! همه خودشون رو به آب و آتیش میزنن که کمکش کنن،دلشون هم براش میسوزه !آخی طفلکی ! زیبایی آدم هارو رقیق القلب میکنه ( رقیق هااااا رقیق )حالا من بشینم اونجا های های گریه کنم گیس هامو بکشم صورتمو چنگ بزنم هیشکی نمیاد بپرسه آخه چته دختر ؟ غمت چیه؟ 

میدونید چرا؟؟ خوب معلومه چون این خوشگلان که باید برقصن خوشگلان که باید شاد باشن، زشتا باید برن بمیرن...

پ.ن: حالا من شکسته نفسی کردم خودمو مثال زدم  شما یه وقت فکر نکنید من خیلی زشتم ...مدارکش موجوده میتونم ثابت کنم ...