می خواهم خواب اقاقیاها را بمیرم
حتی اگر زنبق کبود کارد
بر سینه ام
گل دهد
می خواهم خواب اقاقیا ها را بمیرم در آخرین فرصتِ گُل،
و عبورِ سنگینِ اطلسی ها باشم
بر تالار ارسی
به ساعتِ هفتِ عصر .
تیکه ای از شعر " از این گونه مردن ..." احمد شاملو
دارم کتاب شعر " ابراهیم در آتش " احمد شاملو رو میخونم ، هیچی نمیفهمم و لی باز ادامه میدم و باز هیچی نمیفهمم و ادامه میدم ... چقدر شعراش سخته!
تو باید ترم اول به جای من میومدی امتحان ادبیات میدادی تا اون همه معدل من رو نمیکشید پایین:))
سی دخت هاجرو خودمو تو گل می پلکنوم
محض رضای دخترو خودمو تو گل می پلکنوم
من توانایی شعریم در این حده دایی
خیلی باحال بود دایی
بسی مسرور شدم
خ خخخ یه وب دارم تازه افتتاح شده فعلا چیزی نداره .
اینم آدرسش http://ninilosemamanii.blogfa.com/
پس نی نی هم داری!!
خدا برات نگهش داره؟؟
بابا ول کن این کتابو
بیا اینجا یه چیزی بنویس
سلام ...خوبید ....
نیستید ...
سلام مرسی به یادم بودین
به نظرم صد دانه یاقوت دسته به دسته رو بخون
حداقل متوجه میشی
چشم
میفهممت
گریه نکن اصلا ولش کن این شاملو رو بالای دیپلم حرف میزنه
من اولش هی با ریتم میخوندم ولی نمیشد
آخرش دیدم میگی کلا شعراش سخته!
آبگینه یه چیزی میگم یه چیزی میشنوی
میدونی صبا باید تو حال و هوای شعراش باشی تا درک کنی
یعنی تو چه حال و هوایی باشم؟
سلام
سعی کن چند بار بخونی یه بار از اول به آخر یه بار از آخر به اول بعد برای خودت خلاصه کن شاید بفهمی
من هنوز میخواهم خواب اقاقیاها را بمیرم رو هم هضم نکردم یعنی چی
الان دارم دوباره کتاب رو میخونم که به حرفت گوش کرده باشم ...
رز تو وبلاگ نداری ؟؟؟
وب متفاوت و زیبایی دارین خیلی خوشحال شدم دوباره به وبتون اومدم باعث افتخاره شما هم به من سر بزنید خیلی ممنون
85618