و خدا نمیتوانست در عین حال همه جا باشد پس مادر را آفرید

امروز ساعت6 از خواب بیدار شدم . تمام دیروز ( جمعه) و پریروز رو مشغول بستن چمدان و آماده شدن بودم خیلی سعی کردم چمدانم پر نشه خیلی، ولی شد در واقع لبریز شد... دوستم میگفت با شوهرش تو سفرشون به هند فقط یه چمدون بردن که تازه اونم جای خالی داشته باز ،
و من همش دارم فکر میکنم چطوری؟؟ فقط یه چمدون؟؟ 
دیشب داداشم گفت که من نمیتونم برسونمت آژانس بگیر برای ترمینال،، خواهرمم صبح خابیده بود فقط مامان از ساعت 6 بیدار بود و باهام اومد تا ترمینال و منتظر موند تا ماشین ما راه بیفته
چقدر مادرا بیچاره ن!! چرا نمیتونن بیخیال باشن!!
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.