دقیقا همین که شاهین نجفی میگه !

روزگارم مثل سگ هاره  

که  ، داره پارس هاشو میشماره!

هشتک کتابخوانی _ هشتگ تنها صداست که میماند_هشتک من خیلی خفنم

بچه ها دو روز گذشته داشتم یه کتاب میخوندم به اسم " احتمالا گم شده ام "کتابی از سارا سالار، نشر چشمه ....

این کتاب به طرز وحشتناکی حال منو بد میکرد و ضربان قلبمو بالا میبرد،حتی یه جاهایی بغض میکردم... به طرز غم انگیزی احساس میکردم چقدر شبیه شخصیت اصلی داستانم و این منو میترسوند ... و گندم چقدر برای من آشنا بود .....

البته پایان داستان رو خیلی دوست نداشتم دلم پایانی متفاوت میخاست ...

به هر حال

تیکه ای از داستان رو با صدای من اینجا و اینجا گوش کنید!

از آنچه خوانده ام _ 4!

بعصی وقتها یک آن بدجوری ترسیدن آدم را تبدیل میکند به یک سگ ترسو، مثل مرگ پدرم که من را تبدیل کرد به یک سگ ترسو....

احتمالا گم شده ام _سارا سالار _نشر چشمه_چاپ پنجم زمستان ۹۴

چرا لاشخورها و جغدها دست از سرم برنمیدارند!

زندگی را در دوره ای گذراندیم که سایه های اندوه از دل آن می گذرد و نومیدی را چون فوجی از لاشخوران و جغدان بر فراز آن یافتیم از آب برکه اش بیماری نوشیدیم و از تاکستان هاش شرنگ.


جبران خلیل جبران

گفتی به ناز بیش مرنجان مرا برو !

میدونید وحشتناکه ولی من خیلی آدم زود رنجی هستم خیلیییی! اینقدر منو نرنجونید!


(یعنی فرافکنی مشکلات رو بقیه یعنی همین !میگم منو نرنجونید در صورتی که مشکل از خودمه من باید نازک نارنجی نباشم)

کرک و پرتون مستدام!!!!

یه دوستی داشتم یه بار حرف قشنگی بهم زد گفت : همه ی دخترا یه روز کرک و پرشون میریزه ! شما شاید ندونید معنی حرفش چیه !باید دختر باشید و کرک و پرتون ریخته باشه تا حرفشو بفهمید!

در هر صورت چیزی که من اینروزها دارم سعی میکنم بپذیرم واقعیت دردناکه " معمولی بودنه".

دردناکه اینکه بفهمی و بپذیری که هیچ وقت آدم خاصی نبودی ،هیچ وقت تحفه ای نبودی، هیچ چیز خاصی نداشتی ، در واقع هیچ ع ن ی نبودی!

ببخشید  من آدم بی ادبی نیستم فقط عصبانی م.

بیخیال  بابا چرا توضیح میدم!؟...شما ها که کرک و پرتون نریخته تا بفهمین من چرا عصبانی ام ! 

از آنچه خوانده ام _ 3!

اگه زنی در کار نباشه ، عشقی هم در کار نیست .شکسپیر و حافظ و رومئو و ژولیت و شیرین و فرهاد ول معطل اند .اگه روزی زن ها بخواند از این جا برند ، تقریبا همه ی ادبیات و سینما و هنر دنیا رو باید با خودشون ببرند. اما اگه قرار باشه مردها برند چی؟

اگه قرار باشه مردها از این دنیا گورشون رو گم کنند و برند ، بهت قول میدم که هر چی جنگ و کشتار و کثافت کاری های دیگه ست رو با خودشون می برند . دنیا عینهو گوشت خرگوش می مونه . نصف حلال ، نصف حرام . زن نصفه ی حلال دنیاست . هر چی کثافت کاری و گند کاری هست توی مردهاست . هر کی قبول نداره ورداره آمار رو بخونه . تاریخ رو بخونه . تلویزیون تماشا کنه.


استخوان خوک و دست های جذامی  _مصطفی مستور_نشر چشمه _چاپ بیست و ششم

SOS

چند روز پیش رفتم پیش دکتر پوست تازه پیشش رفته بودم ولی جوشای بزرگ وحشتناکی داشتم که مجبور شدم دوباره برم !کمی براش نالیدم چون میدونید که من اونقدر ها دختر خوشگلی نیستم و فکر کنید که یه عالمه جوش های بزرگ  هم زده باشی واویلاست !

به هر حال برام یه قرص نوشت و بهم گفت که یه هفته ی اول ممکنه یه عالمه جوش بزنی چون جوشات میریزه بیرون ،ولی بعدش خوب میشه .منم بعد از کلی چونه زدن که من نمیتونم تحمل کنم این مدلی بشم ،آخرش قبول کردم قرص رو استفاده کنم . دیروز رفتم داروخانه ، قیمت دارو رو پرسیدم یه بسته ی ۱۲۰ تایی از اون قرص ۲۰۰ تومن بود ..البته دارو نیست که ترکیب آرایشی بهداشتی برای مراقبت پوسته ...منم تو سایت یه سرچی درباره ش کردم دیدم از اون چیزاییه که اگه بخری شاید جواب بده شاید نده کاملا شانسیه ...ولی چیزی که خیلی برای خریدنش دو دلم میکنه اینه که میترسم به کبدم آسیب بزنه یا مشکلات داخلی ایجاد کنه من که مطمئن نیستم چی توش هست ... اسمش murad anti acne tablets ... عایا شما ازش اطلاعاتی دارین؟؟؟کسی تا حالا ازش استفاده کرده؟؟؟


شما دوست عزیز راهکار دیگه ای برای از بین بردن جوش دارید!

حالا اندی یه چیزی گفت !مبادا که تو را!!

دارم بهتون توصیه ی اکید میکنم هیچ وقت تو عروسی ها پانشید برقصید الان سه ساله خواهر زاده ی من سوژه ی خنده ی خواهرم و شوهرش شده و تازه نامردا قسمتی از فیلم عروسی که مربوط به رقص خواهر زاده مه رو واسه مهمون هاشونم میذارن و با هم میخندن !

گوش به اندی ندین الکی میگه خوشگلا باید برقصن !

حالا باز خود دانی!



اشک بهترین چیز برای پاک کردن لک هاست !

بودلر میگوید:  باید همیشه مست بود مست از شراب ...از شعر ....از تقوی... از هر چه بخواهید !


زندگی جای دیگری است _میلان کوندرا_ترجمه ی پانته آ مهاجر _فرهنگ نشر نو 





زندگی کن لحظه ها رو

یکی از کارهایی که آرزومه انجام بدم و نمیتونم اینه که صبح ها ساعت ۶ از خواب بیدار بشم... ولی هر روز تا لحظه ی آخر میگیرم میخابم و معمولا هم دیر میرسم سر کار .

جمعه ها هم آرزو دارم بتونم بیدار شم برم کوه یا پیاده روی ولی جمعه ها هم  میخابم تا ده (خواب که چه عرض کنم ).

یعنی تمام بهار و تابستون گذشت من نه از هوای خوبش استفاده کردم نه از روزای بلندش یکمی تفریح و پیاده روی و گردش نرفتم 

فقط بلدم به جون خدا غر بزنم ، خوب فردا خدا بابت همینا من  یکی رو بازخواست میکنه میگه انقدر غر زدی که فلان و بیسان رو ندارم همین نعمت هایی که بهت داده بودم قدر دونستی؟؟ استفاده کردی ؟؟  

چی بگم اونوقت ! خوب جوابی ندارم بدم ! حق داره خدا ...



شما را به صله ی رحم توصیه میکنم

من دو تا دایی دارم .حقیقتش اینه که خیلی دایی های مهربونی نیستن ، در واقع اصلا نیستن.

یکی از دایی های من وقتی مادرم منو باردار بوده ازدواج کرده و چون خانمش اهل شهر دیگه ای بود از همون اول ازدواجش رفته  شهر خانمش ...حتی الان که بازنشسته شده هم دیگه برنگشت شهر ما ...میخام بگم دایی م به حدی مهربونه که تو تموم این سالهای زیادی که دایی م ازدواج کرده (میدونید که من سن کمی ندارم) ما هرگز خونه ش نرفتیم ...منظورم از ما خاله ها و دخترخاله ها و فامیل های مادری منه ...مثلا مادر من یه بار وقتی زندایی م مامانش فوت شده بود رفتن شهر زندایی م یه روزه رفتن و برگشتن ...اگه کسی هم بهشون زنگ میزد که میخاییم بیایم خونه تون یا میگفت ما داریم میایم اونجا یا میگفت ما داریم میریم مسافرت ...یه آدم خسیس که ذره ای محبت به خواهراش و  برادرش نداره...

فکر میکنید رابطه ی فامیلی چطور حفظ میشه فکر میکنید محبت فامیلی چطور ایجاد میشه ؟؟ 

در هر صورت  من هیچ وقت دایی حسابش نکردم بیشتر وقتا هم وجود خارجی برام نداشته ،راستشو بخاین حالم ازش بهم میخوره!

الانم اگه یادش افتادم فقط برای این بود که دوباره تشریف اورده اینجا ...پیش مادربزرگم 

 



Face off

راستش اصلا طرفدار face off نیستم البته جسارتشم ندارم مثلا نمیتونم ریسک کنم رینوپلاستی کنم یا ژل تو لبم تزریق کنم . نمیدونم بقیه چطور جرات میکنن!حتی دوست ندارم موهامو رنگ کنم .اینا رو گفتم بگم خیلی نگرانم اگه موهام سفید بشه مجبورم برم موهامو رنگ کنم (حالا نیاید بگید چه نگرانی مسخره ای ) حتی در این حدم نمیخام تغییر چهره بدم من از چهره های مصنوعی خوشم نمیاد !

عاشق چهره های طبیعی ام!

البته اگه صادق باشم باید بگم چون مو رنگ کردن برای من به معنی پیرشدنه منو بیشتر میترسونه!


حداقل قبل از رفتن ، خداحافظی کنید دوستان !

امروز بعد از اینکه صد بار تمام وبلاگ های  مورد علاقه مو رفرش کردم احساس کردم نیاز دارم وبلاگ جدید بخونم تو صفحه ی بهنام ( وبلاگ دو کلمه حرف حسابی) لینک دوستان وبلاگی شو بالا پایین کردم و وبلاگ هایی که از اسمشون خوشم میومد رو باز کردم. غم انگیز بود بیشترشون (در واقع تمامشون* به غیر یکی ) آخرین پستشون مال چند سال پیش بود بیشترشونم بدون خداحافظی رفته بودن و پشت سرشون رو نگاه نکرده بودن ....دلم گرفت از این همه وبلاگ متروکه ...مثل شهرهای طاعون زده بود ...ترسناک و دلگیر ...


* من تمام لینکاشو باز نکردم فقط از اونایی که از اسمشون خوشم میومد رو باز کردم .


صبای احمق

بهتون گفته بودم قصد داشتم برلیانس h 330 بخرم ؟؟ نمیدونم گفته بودم یا نه  ...البته پولم نمیرسید باید با وام و قرض میخریدم که از نظر من میارزید ... امروز شنیدم یکی از دخترای اداره خریده ....تف تو این شانس ...الان من بخرم میگن  تقلید کرده ...یعنی نصف کارام همینطوریه خیلی از کارها تو ذهنمه  انجام نمیدم یکی دیگه میره انجام میده!


امروز باشگاه نرفتم مفصل بازوم (؟؟؟) درد میکرد بی علت ، همکارام میگفتن احتمالا سرما زده نمیدونم !رفتم با دوستم پیاده روی !!