خوابهای تا ۹صبحم آرزوست

شب ها با این که خسته م اونقدر ها احساس اضطرار برای خابیدن ندارم یعنی میتونم بیشتر بیدار بمونم در عوض صبح ها بیدار شدن برام مثل مرگ میمونه  

مثلا دیروز چهارشنبه ساعت 7 صبح بیدار شدم و رفتم سر کار...اونقدر شلوغ بود و اونقدر یک ریز کار کردم ساعت 2 و نیم رفتم خونه ...ساعت چهار از خونه بیرون رفتم از 4 و نیم تا ۶ کلاس زبان داشتم ...تو کلاس واقعا سر درد داشتم بعد از کلاس یه مسیری رو پیاده رفتم که برم بانک ...ساعت 7 و نیم رفتم خونه ...بعدشم کار مهمی نکردم بیشتر داشتم وبلاگ میخوندم و تو اینستا میچرخیدم ... شب هم دیگه چون دیر وقت بود و امروز باید میومدم سر کار خابیدم تا خود صبح هم صد دفعه  بیدار شدم نمیدونم چرا خواب عمیق نداشتم مثلا صدای جاروی رفتگر تو کوچه  نمیذاشت من بخابم  انگار دقیقا رو اعصاب من جارو میکشید ...صبح ساعت 7 و ربع مامانم بیدارم کرد وگرنه خاب مونده بودم ساعت 4 تا 6 هم باید برم باشگاه....

نظرات 2 + ارسال نظر
Elham یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 19:42 http://elhamabar20476.blogsky.com/

فکرت مشغوله به جسمت مربوط نیس

شاید

بانوی بهار پنج‌شنبه 21 مرداد 1395 ساعت 16:56 http://khaterateman95.blogsky.com

منم یک مدتی شبا بی خاب شده بودم؛خوده به خود خوب شدم؛جوری که آرامشی که تو شب دارم رو عاشقشم؛)
امیدوارم از تو هم زود این بی خوابیهات تموم شه؛)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.