میدونید هیچ وقت دقیق ندونستم از زندگی چی میخام پس طبیعتا زندگی هم ندونسته باید چی به من بده .هیچ وقت تکلیفم با خودم ، زندگی م ،خواسته هام و رویاهام معلوم نبوده گذاشتم جریان زندگی منو با خودش ببره منم نقش قربانی رو بازی کردم خیلی بازیگر خوبی بودم اونقدر نقشمو خوب بازی کردم حتی تونستم یه عمرخودمو هم فریب بدم
من هر گندی به زندگی م زده شده رو خودم زدم چطوری ازم انتظار دارین خودمو ببخشم ،چطوری بگذرم از گناه خودم. خستم از خودم از تکرار اشتباهات مکرر....خسته م
آدم هایی که برنامه ریزی میکنن و تمام تلاششونو میکنن که بهش برسند رو تحسین میکنم !
وای وای الان اینجوری تعریف کردی نیک پی بیاد بگیردت؟؛))
بیا بریم پارک رو چمنا بشینیم پاپ کرن بخوریم پس^ـ^
چرا لو دادی منو ،
منچی بگم صبا که استاد برنامه ریزی امو خودم بش عمل نمیکنم :/
بوی لاک و بنزین و اینجور چیزا دوس میدارم بسی ^_^
حامد نیک پی منتظره بری تا ازت خواستگاری کنه :)))))
ولی من فکر میکردم باید دختر سرسختی باشی از اونا که بچسبن به خواسته هاشون و ول کن نباشن
حامد خودش بهت گفت عایا؟،
صبایی حالا که یخوده حالت اینجوری هست تامی تونی کارایی رو بکن که واقعا دوست داری و انجامشون حالتو خوب می کنه
یک نمونش لاک قرمز جیغ بزن برای سرِ کار یه دقه با پد پاکش کن؛)از این کارا کنی اینقده حالت خوب میشه؛ی
راستش من خیلی خوب و شیک لباس میپوشم و ارایش میکنم کلا
اگه اینکارارو نکرده بودم تا حالا چل شده بودم