شهزاده ی رویای من شاید تویی!!!

من آدم "عاشق مردای محال" شدنم.

"مردای محال" مردایی ان که چون من مطمئنم نمیتونم رابطه ی صمیمانه ای داشته باشم باهاشون؛ دوستشون دارم .مردایی که نمیشه رابطه ی عاطفی باهاشون برقرار کرد یا نمیشه تو رابطه باهاشون پیشرفتی کرد...

مثلا طرف سن بابای منه،یا متاهله،یا اصلا منو نمیبینه چون کلا منو آدم حساب نمیکنه!

در واقع اگه طرف این مدلی نباشه من اصلا حتی بهش فکر هم نمیکنم ...این یه جورایی خودآزاریه.... یه جور مرضه!مطمئن نیستم ولی یه بار یه جایی خوندم که اسم این بیماری ترس از صمیمیته... مشکلی که باعث میشه من نتونم اجازه بدم کسی خیلی بهم نزدیک بشه و خودمم بهش نزدیک نمیشم.

 یا شایدم یه جورایی" کمال طلبی "باشه اینکه آدم ها به محض اینکه بهم نزدیک میشن به نظرم چقدر پوچ و تو خالی میان و تصویرشون تو ذهنم خراب میشه.

 یا اینکه به محض اینکه طرف رفتاری مبنی بر اینکه از من خوشش اومده نشون میده خر درونم رم میکنه البته این رم کردنه به خاطر ترسه بیشتر ؛ میترسم دقیق نمیدونم از چی...  احتمالا همون از صمیمیت ،از اینکه یکی خیلی بهم نزدیک بشه( چون اینطوری احساس به دام افتادگی میکنم ) از اینکه خوب حالا بعدش طرف از من چی میخااد ، از اینکه حوصله ی وقت و انرژی صرف کس دیگه ای کردن رو ندارم ....

به هر حال قضیه خیلی پیچیده ست ولی نتیجه ش خیلی ساده ست ...من نمیتونم رابطه ی سالم و پایداری با جنس مخالف داشته باشم! گند میزنم به همه چی!


فکر نکنید خوشحالم که این مدلی ام یا افتخار میکنم به این حماقتام !کاش منم میتونستم مثل بقیه باشم !


نظرات 5 + ارسال نظر
بانوی بهار دوشنبه 29 شهریور 1395 ساعت 23:15 http://khaterateman95.blogsky.com

حالا نمی خوام بگم صددرصد ولی بیراه هم نمی گن
ذهن که نسبت به یک چیز یه یک کس بدبین بشه همین میشه تقریبا

آره اتفاقا حرفشون کاملا منطقیه فقط نمیگن باید چه کار کنیم! مشکل اینجاست !

خان دایی دوشنبه 29 شهریور 1395 ساعت 13:06 http://www.khan-dayiii.blogfa.com

نمیتونی رابطه سالم داشته باشی؟

چشمم روشن دایی

نه بابا دایی سو تفاهم شده با دقت پستمو نخوندی

بانوی بهار دوشنبه 29 شهریور 1395 ساعت 01:02 http://khaterateman95.blogsky.com

من قبلا از نظر روانشناسی برسی شدم ؛)) به خاطر مردای دورورم که نسبت نزدیکی بهم داشتن هست

خوب روانشناسا همه چیز رو به رابطه ی فرزند و والد ربط میدن یا همه چی رو به دوران کودکی
به منم همینو گفتن راستش

بریدا یکشنبه 28 شهریور 1395 ساعت 15:22 http://brida.blogsky.com

:/
وای صبا به خر درون گفتنت غش غش خندیدم =)))

بانوی بهار یکشنبه 28 شهریور 1395 ساعت 01:01 http://khaterateman95.blogsky.com

منم تا حدودی مثل تو هستم
همون ترس هست؛اینکه صمیمی شی و طرف تمام این مدت انگار داره ازت سواستفاده می کنه یه چیزی تو این مایه ها
-.-

به خاطر اینکه من یه دهه شصتی ام بهار که به سبک دهه ی پنجاه بزرگ شدم ولی تو نباید اینطوری باشی!تو دیگه چرا؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.