در خدمتم سرورم!

کاش واقعا دنیا غول چراغ جادو بود!

از آنچه خوانده ام _2 !!!

میدانست که نباید تن به بازی کثیفی بدهد که هدفش جاودانه ساختن یک چیز موقتی است و میخواهد از یک چیز کوچک ،چیزی بزرگ بسازد ؛میدانست که نباید به بازی دروغینی که عشق نامیده میشود تن در دهد .

زندگی جای دیگری است _میلان کوندرا_ترجمه ی پانته آ مهاجر _فرهنگ نشر نو 

فردا قراره برم تست اعتیاد بدم البته فردا تعطیله بمونه شنبه!!

به طرز وحشتناکی تمام بدنم میخاره وقتی میگم تمام بدنم یعنی از فرق سر تا نوک پا .

الان داشتم با داداشم  حرف میزدم اولش میگه چرا صدات اینطوریه... چرا دو رگه ست... بعدشم میگه  چرا اینقدر میخارونی خودتو !!

شک کردن مواد زدم 

گریه های روز و شب من

یه خوبی که من قبلنا داشتم این بود که اصلا آدما برام مهم نبود چه دوستم داشتن  چه نه اصلا برام مهم نبود...من تو دنیای دیگه ای بودم تو هپروت ...درسته تو این مدت تو دنیای واقعی زندگی نکردم  ولی زجر هم نکشیدم 

نمیدونم چی شد آدم ها برام مهم شدن نمیدونم چرا نظرشون، عشقشون برام مهم شد فقط میدونم دارم دیوونه میشم  عذاب میکشم 

تصمیم گرفتم دوباره روحمو  ، قلبمو بکشم سخته درد داره ذره ذره باید بکشمش ولی واقعا میخام این کار رو بکنم !


Fitness

من برای افزایش وزن چند وقت پیشا رفتم پیش کارشناس تغذیه  خوب من بدنسازی با دستگاه میرم و خیلی جدی ورزش میکنم میترسیدم که عضلاتم تحلیل بره به خاطر همین دیدم بهترین کار رفتن پیش کارشناس تعذیه ست . چون شهر ما متخصص تغذیه نداره.

اون خانم کارشناس به من برنامه ای داده که طبق این برنامه من باید مدام در حال خوردن باشم تا مرز ترکیدن 

انقدر رژیمش سنگینه که من اگه تمام ۲۴ ساعت شبانه روز در حال خوردن باشم نمیتونم به برنامه ش کامل عمل کنم 

حالا ۲۷ مهر دوباره وقت دارم باید برم بهش بگم اخه خواهر من،  من اگه ادم اینهمه غذا خوردن بودم که نمیومدم پیش تو تازه زشت نیست دختر اینهمه غذا بخوره از ااون مهم تر من اینهمه غدا بخورم خوب معده م باز میشه و من اصلا  خوشم نمیاد حجم معده م زیاد بشه 

والا 

  از طرفی برام شیر خشک نوشته که گوارشمو میریزه بهم نمیتونم بخورم 

مربی باشگاهم مدام بهم میگه غدا بخور غذا بخور

یه مربی دیگه هم باشگاه داره که گیر داده بیا پودر پروتینی بخور بیا پودر عضله سازی بخور  سه ماهه گیر داده هر دفعه هم من بهش میگم بابا من نمیخام من جرات این کارا رو ندارم ولم کن

ترجیح میدم با ورزش درستش کنم حتی اگه خیلی طول بکشه 

ولی چند تا از بچه های باشگاه مون دارن استفاده میکنن نگرانشونم

آخه چه مرضیه روزی صد دفعه وبلاگاتون رو رفرش میکنم !

پنج شنبه با یکی از همکارام از خاطرات گذشته مون حرف میزدیم حرف رسید به دانشگاه و خاطرات  اون سالها ...حالا از اون روز عجیب دلم میخاد برم دانشگاه خیلی احساس نیاز میکنم باید بشینم بخونم برای ارشد 

خدایا اراده ای به من عطا فرما به جای روزی صدبار سر زدن به وبلاگ این و اون (که خدا رو شکر بیشترشون  ماهی یه بار پست میذارن )بشینم درس بخونم. 

یعنی نصف آمار بازدید وبلاگاتون رو مدیون منید!

یا خداااا هنوز پاییزه ها!

هوا تو شهر ما بسیار سرده .

سرد در حدی که لباس های گرم باید بپوشیم و دیگه پوشیدن لباس های تابستونی ممکن نیست. خیلیا میگن بخاری روشن کردن!

 من به مامانم میگم ما هم بخاری مون رو روشن کنیم میگه حالا اگه هوا سرد شد روشن میکنیم تعریفش از سردی چیه آخه؟؟

به قران شبا با یه عالمه لباس و دو تا پتو میخابم و اگه لحظه ای پتو بره کنار دستام تا مغز استخونم یخ میزنه! بد مامانم با لباس نازک و یه پتو میخابه و اصلا سرمایی نیست !

نگرانم چه زمستونی در پیشه؟؟ 

از اون طرفم شهر ما تا اواسط اردیبهشت سرد میشه مامانم آخرای اسفند بخاری رو برمیداره !گناه دارم به خدا!

لطفا رسیدگی بشه!

خدایا خدایا تو با آن بزرگی در آن آسمانها چنین آرزویی به این کوچکی را توانی برآورد عایا؟؟

دیگه آرزویی نداشتم اگه فردا صبح که از خواب بیدار میشدم تو اسپانیا بودم، تو تخت خوابی شاهانه... در حالی که قدم 170 شده بود ،جوش های صورتم دیگه نبود ، دندون هام مرتب بود، من خیلی خیلی خوشگل تر بودم و معشوق مردی قدبلند و مهربون بودم که با چشماش میخنده و آغوشش آرام ترین جای دنیاست!


یک عدد خواهر عتیقه واگذار میشود

به خدا اگه فقط یه دلیل برای ازدواج داشته باشم اینه که قیافه ی خواهر احمق مو دیگه نبینم حالم ازش بهم میخوره

والا من نمیدونم اینا که خواهر خواهر میکنن چی میگن 

عصبانی م دلم میخاد بزنم له و لوردش کنم ولی از این عرضه ها ندارم 


توضیح : این خواهرم با اون خواهر چند تا پست قبلی فرق داره...

تینا جان فکر نکنی اون خواهرمو میخاستم بهت بندازما اون خیلی دختر خوبیه ما به آشنا ها که "خواهر بد"  نمیندازیم عزیزم ...برو توبه کن دختر 


بله من همچین دختر ورزشکاری هستم

از دست آوردهای سه ماه و نیم باشگاه رفتن و اون همه تلاش  ۶ سانت کاهش دور شکم و دو کیلو اضافه وزنه ....

الان 53 و نیم کیلو هستم !

راضی م ! 

(بعد از باشگاه با دستان تاول زده از شدت کار با دستگاه های بدنسازی )


خدایا توبه!

من خودم از دست مودهای متغییر و لحظه ای خودم خسته م چه برسه به بقیه ! به قران من خیلی بی ادبم ! رفتارم با ادما خیلی زشته ! خدایا چرا من درست نمیشم ؟؟؟

دوست دارم تنهایی زندگی کنم و با آدم ها ارتباطی نداشته باشم ! اینطوری برای آدم ها هم بهتره!


الله اکبر

خواهرم دکترای"  کتابداری و اطلاع رسانی " داره فکر میکنید الان چه کتابی داره میخونه؟؟

بله کاملا درست حدس زدین!!

""چگونه درباره ی کتاب هایی که نخوانده ایم حرف بزنیم ؟"""

 یعنی اگه این دختر که دکترای یه همچین رشته ای رو داده به فکر پیچوندن کتابخوانی و این حرفاست پس بقیه ی مردم چکار میکنن ....بابا ما نصف امیدمون به ایناست که سرانه ی مطالعه رو ببرن بالا ...اینام فکر اینن چطوری کتاب نخونن

دیگه هیچی دیگه خدافظ


***کتابه نوشته ی پی یر بایار ترجمه ی محمد معماریان و مینا فراهانیه


پ.ن  این پست بیشتر جنبه ی شوخی داره خواهر بیچاره ی من مدام در حال کتاب خوندنه من اونروز این کتاب رو خونه شون دیدم و براش حرف دراوردم .شما جدی نگیرید

"و من شر خسیسن کنسن گدانا"

مامان و داداش و زنداداشم رفتن شهرستان عروسی ...من و خواهرم موندیم گفتم خودکفا بشم برم ماشینا رو خودم بزنم پارکینک ...به خواهرم گفتم بیا بریم تو به من فرمون بده  .گفت باشه بریم ...اول باید ماشین خواهرمو میزدم پارکینک بعد ماشین خودمو چون من صبح زودتر میرم و از اونجا که بار اولم بود ماشین رو تو پارکینک دنده عقب میزدم نتونستم و ماشین خواهرم  کشیده شد به در پارکینک  ...حالا خواهرم شر شده سرم از بس گداست هیچی هم به ماشینش نشده ها ...یه ذره کشیده شده به در همین  !!

از من به شما نصحیت از این آدم هایی که مال شون رو مثل جونشون دوست دارن فاصله بگیرین !خود دانید!

و صد البته از اونا که پارک کردن بلد نیستن



چقدر حرصم میدین !

به نظر من یکی از دلایل انحطاط اخلاقی تو ما ایرانی ها( قال صبا خانم  ) و به گند کشیده شدن تدریجی ژنتیک ما ،اینه که مدام به دخترا میگن توقع تون رو بیارید پایین ...اگه به جاش به پسرا میگفتن سعی کنید شایستگی هاتونو  ببرید بالا  مطمئنا  ما الان جای بهتری بودیم !

پاییز چه میبری دست به دست؟؟

برای من پاییز خیلی وقته معنی خاصی نداره 

قبلنا هم فقط معنی درس و مدرسه میداد 

هیچ وقت معنی عشق و قدم زدن زیر بارون رو نداشته 

چرا بقیه انقدر پاییز رو گنده میکنن من نمیفهمم!


 برای من فقط زمستون و سرما و تنهایی هاش  رو عشقه !